یه شوهر نداریم...
وبلاگ دانشجویان پرستاری قائن سال 90 ورودی بهمن

یه شوهرم نداریم تا قبل از ازدواج با ما اصن نمدونسته صبرو صبوری چیه ! ولی بعد از ازدواج با ما به ایوب معروف بشه  !

.
.
.

یه شوهرم نداریم وقتی بچه ی سرتقمونو دعوا کرد، بچه مون که حرصش گرفته و ناراحت شده، با بغض (الهی باباش فداش شه) بهمون بگه، مرد قحط بود زن این شدی؟ و وقتی رفت تو اتاقش از خنده ریسه بریم، شوهرمونم بغض کنه !

.
.
.

یه شوهرم نداریم که توی مهمونی های خونوادگی مجبور نشیم کنار ِ دخترای ترشیدۀ فامیل بشینیم !

.
.
.

یه شوهرم نداریم قبل از ازدواج چون ما بهش جواب مثبت نمی دادیم می خواسته خودش رو از پشت بوم پرت کنه ، بعد از ازدواج وقتی با اخلاقش آشنا شدیم و دیدیم نمی تونیم تحمل کنیم، خودمون این لطف رو در حقش کنیم !

.
.
.

یه شوهرم نداریم توی یه جشن معلم کلاس اولش ببینیم با خنده بهمون بگه این شوهرت یه شاگرد زبون نفهمی بود که دومی نداشت، بگیم آخه چرا؟! شروع کنه به تعریف که: “وقتی از بچه‌ها پرسیدم بزرگ شدین چکار میکنین؟ شوهرت گفت:عروسی، گفتم:نه منظورم اینه که چکاره میشی؟ گفت:داماد، گفتم:نه منظورم اینه که وقتی بزرگ بشی چه میکنی؟ گفت:زن میگیرم، آخرش گفتم:احـ‌‌مق وقتی بزرگ بشی برای پدر مادرت چکار میکنی؟ گفت: عروس میارم!” و در حالیکه شوهرمون مثه لبو قرمز شده و همه حضار دارن میخندن بگه کلا از اول خیــلی به ازدواج علاقه داشت !

.
.
.

یه شوهرم نداریم وقتی بهش اس میدیم ؛ ” کجایی؟ ” یا ” داری چیکار میکنی؟ ” , فک نکنه میخوایم چکش کنیمو بدونه از سر دلتنگیهُ بگه ؛ تو فکر عجیجمم که باز دلتنگ شده !

.
.
.

یه شوهرم نداریم شب که دیر میاد خونه ببینه رو کاناپه خوابمون برده دلش بسوزه دیگه دیر نیاد!

.
.
.

یه شوهرم نداریم خواسیم بریم بیرون ما بشینیم پشت فرمون ، بعد ببینیم تو باغ نیس تو خودشه یهو تو سرعت بزنیم رو ترمز با کله بره تو شیشه ، بگه چته دیوونه سکته کردم که  ، بگیم آخی نازی ببشخید عجیجم دیدم یه گربه قصد داره از خیابون رد شه گفتم بایستم که با استرس رد نشه !

.
.
.

یه شوهرم نداریم ازمون بپرسه غیر از من چند تا خواستگار داشتی؟ مام بهش بگیم عزیزم مهم نیست چند نفر منو می خواستن، مهم اینه که من فقط یه نفرو خواستم! بعد اونم ذوق مرگ بشه، پرواز کنه و گیر کنه تو پنکه سقفی!

.
.
.

یه شوهرم نداریم مادرش شبِ امتحانِ ما مهمونی راه بندازه ، بهش بگیم می بینی که عزیزم من امتحان دارم ، به مامانش بگه خانومم امتحان داره ، امکانش نیست “ما” بیایم !

.
.
.

یه شوهرم نداریم فامیلیش دریایی باشه اسم دخترمونو بذاریم پری!

.
.
.
یه شوهرم نداریم بهش بگیم عجیجــــــــم تو که چشمات خیلی قشنگه رنگ چشمات خیلی عجیبه میری ظرفارو  بشوری!

.
.
.

یه شوهرم نداریم خلبان باشه هیچ وقتم دچار سانحه ی هوایی نشده باشه , یه روز رو شوخی جای چتر نجاتش یه چتر معمولی بذاریم , بعد همون روز هواپیما دچار نقص فنی بشه و سقوط کنه , بعد عجیجمونم چترو باز کنه و یهو بپره , پریدن همانو له شدن همان:(( من چمیدونستم عهد میزنه و همون روز سقوط میکنه خداااااااااااااا !

.
.
.

یه شوهرم نداریم حداقل به هوای اون حالا قورمه سبزی که نه ،  یه نیمرو  پختن یاد بگیریم !

.
.
.

یه شوهرم نداریم وقتی یکی ازش می پرسه چه وقتایی از MP3 استفاده میکنید ؟ بگه وقتایی که خانومم نیست و دلم گرفته !!


نظرات شما عزیزان:

امیرحسین طحان زاده
ساعت19:57---9 مرداد 1392
ماهیان شهرما از کوسه هم وحشی ترند.
بره های این حوالی گرگ راهم میدرند.
خنجری برقلب بیمارم زدند.
بی گناه بودم ولی دارم زدند.
زنده های شهر ما آبروی مرده هارم میبرند.


امیرحسین طحان زاده
ساعت19:55---9 مرداد 1392
ﻗﻠﺒﻢ ﺑﻪ ﻫﻮﺍﯼ ﺗﻮ ﺗﻼﻃﻢ ﺩﺍﺭﺩ
ﺑﺎ ﺧﯿﺰﺵ ﻣﻮﺟﻬﺎ ﺗﻔﺎﻫﻢ ﺩﺍﺭﺩ
ﺑﮕﺬﺍﺭ ﺑﮕﻮﯾﻨﺪ ﮐﻪ ﻋﺎﺷﻖ ﮐﻮﺭ ﺍﺳﺖ
ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﭼﮑﺎﺭ ﺑﻪ ﺣﺮﻑ ﻣﺮﺩﻡ ﺩﺍﺭﺩ


mahdi tahanzade
ساعت23:58---4 مرداد 1392
“درد دل زن ایرانی با مرد هموطنش”





پیاده از کنارت گذشتم، گفتی: “قیمتت چنده خوشگله؟”



... سواره از کنارت گذشتم، گفتی: “برو پشت ماشین لباسشویی بنشین!”



در صف نان، نوبتم را گرفتی چون صدایت بلندتر بود!



در صف فروشگاه نوبتم را گرفتی چون قدت بلندتر بود!



زیرباران منتظر تاکسی بودم، مرا هل دادی و خودت سوار شدی!



در تاکسی خودت را به خواب زدی تا سر هر پیچ وزنت را بیندازی روی من!



در اتوبوس خودت را به خواب زدی تا مجبور نشوی جایت را به من تعارف کنی!



در سینما نیکی کریمی موقع زایمان فریاد کشید و تو پشت سر من بلندگفتی: “زهر مار!”



در خیابان دعوایت شد و تمام ناسزاهایت فحش خواهر و مادر بود!



در پارک، به خاطر حضور تو نتوانستم پاهایم را دراز کنم!



نتوانستم به استادیوم بیایم، چون تو شعارهای آب نکشیده میدادی!



من باید پوشیده باشم تا تو دینت را حفظ کنی!



مرا ارشاد می کنند تا تو ارشاد شوی!



تو ازدواج نکردی و به من گفتی زن گرفتن حماقت است!



من ازدواج نکردم و به من گفتی ترشیده ام!



عاشق که شدی مرا به زنجیر انحصارطلبی کشیدی!



عاشق که شدم گفتی مادرت باید مرا بپسندد!



من باید لباس هایت را بشویم و اطو بزنم تا به تو بگویند خوش تیپ!



من باید غذا بپزم و به بچه ها برسم تا به تو بگویند آقای دکتر!



وقتی گفتم پوشک بچه را عوض کن، گفتی بچه مال مادر است!



وقتی خواستی طلاقم بدهی، گفتی بچه مال پدر است!



نه دیگر من به حقوق خود واقفم، و برای گرفتن برابری در مقابل تو تا به انتها استوار و مستحکم ایستاده ام زیرا به هویت خود رسیده ام، به هیچ وجهی از حق خود نخواهم گذشت.



من با تو برابرم، مرد



احتیاجی ندارم که تو در اتوبوس بایستی تا من بنشینم



احتیاجی ندارم که تو نان آور باشی



احتیاجی ندارم که تو حامی باشی



خودم آنقدر هستم که حامی خود و نان آورخود باشم



با تو شادم آری، اما بدون تو هم شادم!



من اندک اندک می آموزم که برای خوشبخت بودن نیازمند مردی که مرا دوست بدارد نیستم



من اندک اندک عزت نفس پایمال شده خود را باز پس می گیرم



به من بگو ترشیده، هرچه می خواهی بگو. اما افتخار همبستری و همگامی با مرا نخواهی یافت تا زمانی که به اندازه کافی فهمیده و باشعور نباشی!



گذشت آن زمان که عمه ها و خاله هایم منتظر مردی بودند که آنها را بپسندد و در غیر اینصورت ترشیده می شدند و در خانه پدر مایه سرافکندگی بودند



امروز تو برای هم گامی با من (و نه تصاحب من – که من تصاحب شدنی نیستم) باید لیاقت و شرافت و فروتنی خود را به اثبات برسانی



حقوقم را از تو باز پس خواهم گرفت. فرزندم را به تو نخواهم داد



خودم را نه به قیمت هزار سکه و یک جلد کلام الله که به هیچ قیمتی به تو نخواهم فروخت



روزگاری می رسد که می فهمی برای همگامی با من باید لایق باشی – و نیز خواهی فهمید همگام شدن با من به معنای تصاحب من یا تضمین ماندن من نخواهد بود



هرگاه مثل پدرانت با من رفتار کردی بی درنگ مرا از دست خواهی داد



ممکن است دوست و همراه تو شوم اما ملک تو نخواهم شد …
پاسخ مسافر انتظار:جالب بود ولی یه جورایی غیر منصفانه بود.همیشه این شرایط نیست


mahdi tahanzadeh
ساعت2:32---30 تير 1392
زن عشق میکارد وکینه درو مکند
میتواند تنها یک همسر داشته باشد وتو مختار به داشتن 4همسر هستی
دیه اش نصف دیه توست ومجازات زنایش برابر با تو..
برای ازدواج در هر سنی اجازه ولی لازم است وتو هر زمان بخواهی به لطف قانون گذار میتوانی ازدواج کنی...
در محبسی به نام بکارت زندانیس وتو....
او کتک میخورد وتو محاکمه نمیشوی
او میزاید وتو برای فرزندش نام انتخاب میکنی...
او درد میکشد وتو نگرانی کودک دختر نباشد...
او بی خوابی میکشد وتو خواب حوریان بهشتی میبینی...
او مادر میشود وهمه جا میپرسند نام پدر...
و هر روز او متولد میشود،عاشق میشود،مادر میشود،پیر میشود و میمیرد... وقرن هاست که او عشق میکارد وکینه درو میکند


نرگس
ساعت12:06---16 اسفند 1391
سلامتي مردايي كه از پل نامردي رد نميشنو تو درياي مردي و مردونگي غرف ميشن... تقديم به همه مرداي بامرامي چون مرتضي
پاسخ مسافر انتظار:بزن دست قشنگه رو!!!


حنا
ساعت22:09---12 اسفند 1391
من موندم تو چطوري مدير وبلاگ شدي ؟

كلا هضمت مشكل داره ها... عزيزم نگرانتم حتما به يه متخصص گوارش سر بزن
پاسخ مسافر انتظار:ببخشید شما دکترین؟اگه دکترین باید بگم همه سیستم گوارشم سالمه فقط عادت به شنیدن بعضی شعارهای اضافی رو نداره که هیچکس بهش عمل نمیکنه


همکلاسی
ساعت3:26---21 بهمن 1391
ب سلامتیه اونکه هرلحظه دلش میشکنه و ب رو خودش نمیاره چون دل بزرگی داره ک هرتیکش و با الماس دوباره میسازه!!
پاسخ مسافرانتظار:خیلی جمله ات سنگین بود.کلی خوندمش تا تونستم هضمش کنم!


فروتن
ساعت17:38---2 دی 1391
سلام.خوبین؟من که خوبم!من دفعه اولیه که وبتون رو میبینم.مطالبتون خیلی باحال بود...ولی چرا این همه از حرفای همدیگه میرنجین؟!!!یا شاید من اشتباه برداشت کردم...موفق باشین.به امید دیدار دوباره...بای........};-

ساعت9:52---26 آذر 1391
گرگ هم كه باشي... عاشق بره اي خواهي شد كه تو را به علف خوردن واميدارد... ورسالت عشق اين است ... شدن انچه كه نيستي
پاسخ مسافر انتظار:خیلی سنگین بود...هضمش واقعا سخته...یکم زیر دیپلم حرف بزن


رهگذر
ساعت14:20---15 آذر 1391
اسكول خان خوبه دارم ميگم دخترم... باز ميگه اقا يا خانم رهگذر... خداييش تو ديپلمتو از كجا گرفتي اينقد تيزهوشي با تو ام هي خليلي ....بعدش من با مسافر انتظارم حرف ميزنم روي صحبتم باايشونه نه شما ... درضمن بابام شب به شب پاشنه در خونه رو عوض ميكنه.... در ضمن محض اطلاع ميگم خدمتتون ترم 2 ارشد عمران هستم وهدفم فقط و فقط رفتنه ... وب شما رو اتفاقي ديدم.خواستم ي عده از پسرا روشن شن از اين كارا نكنن.. به هرحال ... باي

رهگذر
ساعت20:27---13 آذر 1391
نميشناسينش شما...كاذب نبود .تشريف لوسشو اورد خونمون.به زمين گرم بخوري ي ي ابرومو بردي
پاسخ مسافر انتظار:انشاا...که دیگه سرکار نرین


رهگذر
ساعت10:43---13 آذر 1391
چقد اين پسرا كانفيدنسشون بالاست... پرو پرو ميان خواسگاري دختر مردم .بعد هنوز جواب نگرفتن ميدوان ميرن ي جاي ديگه عروسسسسسي ميكنن. هرچند من جواب منفي بهت ميدادم با اون موهاي ي وريت ...ولي رسمش نبود ..كاش ي سر به وب شما بزنه عذاب وجدان بگيره منو سكه يه پول كرد...
پاسخ مسافر انتظار:ما که نفهمیدیم منظور شما کیه؟؟؟ولی من که کسی سراغ ندارم با این ویژگی هایی که گفتین پیدا کنم.امیدوارم دیگه از پسرا به صورت کاذب بهتون پیشنهاد ازدواج نشه و سر کار نرین


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:








تاریخ: شنبه 6 آبان 1389برچسب:,
ارسال توسط مسافر انتظار
آخرین مطالب

آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی

ورود اعضا:

<-PollName->

<-PollItems->

آمار وب سایت:
 

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 358
تعداد نظرات : 372
تعداد آنلاین : 1



فال حافظ



استخاره آنلاین با قرآن کریم

Google

در اين وبلاگ
در كل اينترنت
تماس با ما
Pichak go Up

-_ !News _-